نشست مهر با عوامل سفرنامه آبجی مظفر -۱؛

پس از 40 سال کار بجای حمایت فقط آزار دیدم تقابل با مدیریت ناکارآمد

پس از 40 سال کار بجای حمایت فقط آزار دیدم تقابل با مدیریت ناکارآمد کاراموند: کارگردان نمایش سفرنامه آبجی مظفر، از مشکلات مالی و مدیریتی در تئاتر ایران انتقاد نمود و خواهان اصلاحات جدی در این زمینه شد.


دریافت 25 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-فریبرز دارایی، آروین موذن زاده، علی حیدری؛ نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» به نویسندگی و کارگردانی قطب الدین صادقی در ۲ نوبت از ۱۶ دی تا ۲ بهمن و سپس از ۱۸ بهمن تا ۳ اسفند در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت.
این نمایش به زندگی مظفرالدین شاه قاجار در سفری که به فرانسه داشته است با نگاهی کمدی می پردازد و به بلاهت و عقب افتادگی فرهنگی این شاه در دوره حکومت خود در تاریخ ایران اشاره دارد.
گروه بازیگران این نمایش متشکل از ژاکلین آواره، الهه پورجمشید، محمدرسول جعفری، حسین شفیعی، امیررضا کوشانی، شهرام مسعودی، سعید نبوی، رها اصغری، امید اکبرزاده، آرتین امجدی، سجاد باقری نژاد، نگین خداوردی، مهسا دشت گرد، حامد دلیریان، زینب رحمانی، سوگند روستایی، پرنیا سراج، فریال سیاح نیری، نگین شیرازیان، سید علی طباطبایی، حسین علی نژاد، بهزاد فیضی، مهدی قاسمی درویش، نرگس کامروا، فاطمه کریمی، کاوان کریمی، فائزه محمدنجار، مبینا محمدنژاد، شقایق میر هادی، پرستو نصیری، نوا نعمتی، محمد علی هارونی کمیتکی، مانا وثوق و محمد علی هارونی کمیتکی است.
به بهانه اجرای این نمایش نشستی با حضور قطب الدین صادقی نویسنده و کارگردان، ژاکلین آواره، حسین شفیعی و شهرام مسعودی بازیگران این نمایش در خبرگزاری مهر اجرا شد.
در بخش اول این جلسه قطب الدین صادقی با اشاره به مشکلاتی که برای اجرای این اثر نمایشی داشته است از بی حرمتی که به او و گروهش شده است و همین طور ضعف مدیریت مالی و اداری که در تئاتر وجود دارد انتقاد نمود. وی همین طور درباره ی خاصیت های محتوایی نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» و فرصتی که همیشه به بازیگران جوان و شاگردانش برای حضور در نمایش های حرفه ای می دهد، سخن گفت.

در بخش اول این جلسه آمده است:
*باتوجه به فاصله زمانی ۱۰ سال از آخرین کارگردانی شما در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر برای اجرای نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» باز هم با مشکلاتی روبه رو بودید؟
قطب الدین صادقی: پس از ۱۰ سال دوری و محرومیت، آخرین باری که در تئاتر شهر بودم سال ۱۳۹۳ بود. چندین بار از من خواستند برگردم و کار کنم، اما مشکلات مالی بزرگی داشتیم. بارها به من پیشنهاد شد که با شرایط مختلفی کار کنم اما همیشه مسائلی پیش می آمد که ممکن نمی شد. آقای نظری آخرین بار از من دعوت نمودند و قول دادند که هزینه ها را پوشش می دهند. اما در نهایت با شرایطی مواجه شدم که مدیر سابق تئاترشهر از من سفته ۵۰۰ میلیون تومانی خواست و تاکید داشت که باید از بازیگران چهره استفاده کنم. در صورتیکه تئاتر من هیچ گاه متکی به چهره نبوده و اگر هم قرار باشد چهره ای باشد، خودم هستم.
مدیر سابق تئاترشهر از من سفته ۵۰۰ میلیون تومانی خواست و تاکید داشت که باید از بازیگران چهره استفاده کنم. در صورتیکه تئاتر من هیچ گاه متکی به چهره نبوده و اگر هم قرار باشد چهره ای باشد، خودم هستماین برخورد بسیار ضد تئاتری و توهین آمیز بود. تا این که امسال دبیر جشنواره فجر با من تماس گرفت و گفت دوست دارد من برای جشنواره پروژه ای آماده کنم و من گفتم که جشنواره تهیه کننده نمایش باشد. کمک هایی که قرار بود به نمایش بشود ابتدا ۲۵۰ میلیون تومان بود، اما باتوجه به حضور ۵۰ بازیگر و موزیسین روی صحنه و هزینه دکور و لباس، این رقم خیلی کم بود. بعد صحبت شد که تا ۵۰۰ میلیون تومان از جشنواره فجر دریافت نماییم و مرکز هم قول کمک هزینه ۵۰۰ میلیون تومانی را به ما داده بود؛ مجموعا بنا بود ۱ میلیارد تومان به من پرداخت گردد اما در نهایت تا شب اول اجرا فقط ۱۵۰ میلیون تومان به من پرداخت گردید. با قرض و وام و با فشار شدید مالی و کاری توانستیم نمایش را روی صحنه ببریم. حقیقت این است که شرایط بسیار سختی را تجربه کردم و به اندازه این نمایش هیچ گاه اینگونه آزار روحی ندیده بودم. بی حرمتی هایی که شد، مرا به جایی رساند که سوگند خوردم دیگر کارگردانی نکنم.

*اداره کل هنرهای هنرهای نمایشی به تعهدات خود عمل کرد؟
صادقی: از پولی که به ما قول داده بودند، تا امروز فقط ۳۰۰ میلیون تومان پرداخت شده است و جلوی فروش نمایش ما را هم گرفتند. پنج بار گیشه ما را بستند و با رفتارهای غیرمسئولانه اهتمام کردند به ما ضربه بزنند؛ من قصد داشتم که با عواید گیشه، دستمزد عوامل و بازیگران را بدهم اما با این اتفاق، این پرداخت مدام به تعویق می افتاد. این رفتارها غیرقابل بخشش است. این افراد باید در مقابل تئاتر ایرانی پاسخگو باشند. روش مدیریتی شان از نظر مالی و هنری غلط است و نتیجه ای جز یأس و عصبیت ندارد. واقعاً می توانم بگویم از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود.
وقتی میزتان را عوض می کنید، تفکر و رویکردتان هم باید تغییر کند. شما نمی توانید یک پیشکسوت را پس از ده سال دعوت کنید و سپس اجازه ندهید که کارش را به درستی انجام دهد* چه عواملی را دلیل این مشکلات می دانید؟
صادقی: به صراحت می گویم که این مشکلات ناشی از مدیریت ضعیف اداره کل هنرهای نمایشی است. به معاون هنری وزیر هم گفتم که وقتی میزتان را عوض می کنید، تفکر و رویکردتان هم باید تغییر کند. شما نمی توانید یک پیشکسوت را پس از ۱۰ سال دعوت کنید و سپس اجازه ندهید که کارش را به درستی انجام دهد. در کجای دنیا دیده اید که فردی با سابقه مستمر چهل ساله در تئاتر، با این همه تجربه و تأثیرگذاری، جایش را به یک جوان بی تجربه بدهد؟ آن هم با نمایشی که قبل از این بارها در شهرهای مختلف اجرا شده است. این وضعیت نشان دهنده یک اقتصاد بیمار و مدیریت ضعیف در جریان است؛ تئاترشهر نباید گاراژ باشد! واقعا دشوار است که ببینیم کسی با یک تجربه کارگردانی و اجرای نمایشی که قبل تر در تماشاخانه ایرانشهر و شهرهای مختلف اجرا شده است، بدون رعایت نوبت و با حمایت های ویژه به تئاتر شهر بیاید و جایی را که حق پیشکسوتان است، بگیرد.

* پیشنهاد غائی شما برای برون رفت از این بحران چیست؟
صادقی: تنها خواسته من این است که این رفتارهای ناصحیح تکرار نشود. این مسایل مانند زهر وارد افکار ما می شود و بوسیله کارهایمان به جامعه منتقل می شود. به نظر من این ضعف مدیریت مالی و اداری باید اصلاح گردد و مسئولان باید عذرخواهی کنند. واقعیت این است که من نه بدنبال پول بودم، نه بدنبال پست و مقام. هیچ گاه شهرت برای من هدف نبوده است. تنها خواستم کارم را انجام دهم. پس از ۱۰ سال به دعوت خودشان برگشتم و بجای حمایت، آزار دیدم. چه کسی پاسخگوی این همه فشار و بی عدالتی است؟ چگونه می شود یک پیشکسوت با سابقه چهل ساله را کنار گذاشت و بجای او کسی را آورد که تنها یک تجربه کارگردانی دارد؟ و آن هم با نمایشی که قبل تر در خیلی از شهرها اجرا شده و حتی در تئاتر ایرانشهر هم روی صحنه رفته است.
این تصمیمات غیرمنطقی و غیرحرفه ای موجب می شود که نه فقط هنرمندان دلسرد شوند، بلکه مخاطبان هم اعتماد خودرا به تئاتر از دست بدهند. چطور افرادی چون شهاب الدین حسین پور و حمیدرضا نعیمی نیز آثاری را ۲ ماه روی صحنه بردند اما در مورد اثر من باید از نظر کمی در تعداد اجراها تبعیضی صورت بگیرد؟ مدیریت هنری در ایران باید به شکلی باشد که هنرمندان بتوانند با خیال آسوده کار کنند، نه این که هر لحظه نگران بسته شدن گیشه ها و پرداخت نشدن دستمزدها باشند. امیدوار هستم که این مشکلات هرچه سریعتر مرتفع بشود.
من ۲ کار بزرگ انجام دادم؛ یکی تئاتر را از دست دلال ها نجات دادم و اجازه ندادم که دلال ها تعیین کننده باشند. دوم، چهره های تلویزیونی را به من تحمیل کردند و من گفتم بازیگر توانا می خواهم، نه چهره. این بازیگران ممکنست در تلویزیون شناخته شده نباشند، اما بسیار توانمند هستند.
* به نظر شما سیاستگذاری صحیح در تئاترکشور باید به چه شکلی بنا شود که شاهد نابه سامانی های این چنینی نباشیم؟
صادقی: باید سیاستی در راستای حرمت و ارج نهادن به هنرمندان اتخاذ شود. من خودم را نمی گویم منظورم همه کسانی است که سابقه دارند. همین طور تئاتر ایرانی باید حمایت شود. ما همیشه شعار می دهیم، اما تئاتر ایرانی کجاست؟ باید این شعارها را عملی نماییم. در این شرایط بسیار بد مالی و روحی روانی کار کردیم. حدود یک هفته پیش، توانستم یک قسط کوچک به بازیگران بدهم. تاکنون هیچ کدام از آنها یک کلمه اعتراض نکردند و درخواست پول نکردند. با بزرگواری این سه ماه را تمرین کردند و ادامه دادند و غر نزدند. از پنجاه نفر آنها ممنونم. اگر درک و همدلی آنها نبود، من واقعا بریده بودم. خسته شدم و سه بار فریاد زدم که خسته ام کردید. همه این اتفاقات موجب افسردگی و عصبی شدن من شد. حتی برای نخستین بار از حرفه خودم بدم آمد. با این وجود، مردم استقبال خوبی کردند و این یک جواب محکم به تمام کسانی بود که می خواستند ما را متوقف کنند. من ۲ کار بزرگ انجام دادم؛ یکی تئاتر را از دست دلال ها نجات دادم و اجازه ندادم که دلال ها تعیین کننده باشند. دوم، چهره های تلویزیونی را به من تحمیل کردند و من گفتم بازیگر توانا می خواهم، نه چهره. این بازیگران ممکنست در تلویزیون شناخته شده نباشند، اما بسیار توانمند هستند. هدف من این بود که نشان بدهم با اتکا به تمرکز و دقت در کار می توان با بازیگران واقعی تئاتر موفق بود، بدون تن دادن به حکم دلال ها هنوز هم می توان یک اثر نمایشی آبرومند ارائه نمود.
* از خاصیت های داستانی نمایش بگویید؛ چرا در امتداد خلق یک نمایش ایرانی از مقطعی از تاریخ ایران بهره گرفتید؟
صادقی: نمایش ما داستانی جذاب و فضاسازی قوی داشت و ثابت کرد که می توان بدون تکیه بر چهره های شناخته شده، مخاطب را به سالن های تئاتر بکشاند. به نکته تاریخی نمایش هم اشاره کنم؛ قسمتی از نمایش، به سفر مظفرالدین شاه و برخوردش با دنیای مدرن می پردازد اما تمام صحنه ها و حوادثی که در نمایش دیدید، واقعی بودند از اپرا و باغ وحش گرفته تا مواجهه با مادام کوری و برج ایفل. یکی از رویکرد های من به تئاتر ملی، استفاده از تاریخ است. تاریخ به ما می آموزد و به قول گوته؛ «ملتی که تاریخ خودرا نفهمد، محکوم به تکرار آن است». نمایش ما نه فقط داستانی از گذشته را روایت کرد، بلکه تلاش داشت که با نگاهی نقادانه به تاریخ، پیامی به امروز ما بدهد. به چهار طریق می توان به سراغ نمایش ایرانی رفت؛ نخستین راه بوسیله متون کلاسیک است که به ۳ شکل حماسی، تغزلی و عرفانی می شود از آنها الهام گرفت. این ادبیات در جایگاه خود بی نظیر است برای اینکه ما با مخاطب زبان مشترک داریم. نکته دیگری که ما در نمایش ایرانی دارا هستیم، وجود ژانرهای سنتی چون نمایش عروسکی، روحوضی و تعزیه و... است؛ کار روی این زبان ها می تواند در امتداد تربیت تئاتر ملی بسیار موثر باشد بعنوان مثال ۲ نویسنده ایتالیایی یعنی کارلو گوتزی و کارلو گلدونی با کار کردن روی این مساله کمدیا دل آرته را ثبت و جهانی کردند.

* در این برهه از فعالیتتان تأکید شما عمدتاً در امتداد خلق اثر به سبک نمایش های ایرانی بوده است.
صادقی: من در عرصه تئاتر غرب هم کارم کردم تئاتر مدرن را هم می شناسم. من به سبب تحصیلات دانشگاهی ام در فرانسه و آشنایی با تئاتر غرب به هیچ وجه با تئاتر غرب بیگانه نیستم و از ریشه آنرا می شناسم. این به مفهوم این نیست که اگر ایده آل من تئاتر ایرانی است، بی نیاز از تئاتر غربی باشیم. باید از تئاتر غربی بیاموزیم و افق فکری جدیدی را وارد فضای تئاتر خود نماییم و غنای فرهنگی ببخشیم. هم اکنون نیز یک نمایش فرانسوی دارم که اگر فرصت باشد، آنرا اجرا می کنم. من با این ژانرها بیگانه نیستم و به شدت پژوهش و مطالعه کرده ام. ارجح من تئاتر ایرانی است.
* شما همیشه برای هنرجویان تئاتر فرصت دیده شدن را مهیا کرده اید، این مساله چرا همیشه دغدغه تان بوده است؟
صادقی: یکی از دغدغه های من این است که اهتمام می کنم بازیگرانی را که تجربه اولشان است یا تجربه صحنه ای نداشته اند تربیت و معرفی کنم. این در کسوت کارگردان چالشی است که من به جان می خرم. برای من، انتقال تجربیات مستقیم به نسل بعدی یکی از وظایف اصلی است و اگر این کار را نکنیم، خیانت کرده ایم. من پنجاه و شش نمایشنامه را کار کرده ام که بیشتر آنها با دانشجوها بوده است. من سی و پنج سال درس داده ام و مسئولیت دارم تجربیاتم را به هنرجوهایم منتقل کنم.
نقش های اصلی را به بازیگرانی که تجربه دارند و تکنیک بلدند می دهم، اما صحنه هایی را به جوانان اختصاص می دهم که برایش شور دارند. این تکنیک در تئاتر اروپا هم رایج است و مایه افتخار تئاتر ماست که فرصتی مهیا شود که افراد باتجربه و کم تجربه در کنار یکدیگر قرار گیرند تا امکان یادگیری بیشتری برای افراد بی تجربه و یا کم تجربه حاصل شود.
ادامه دارد...


منبع:

1403/12/10
11:35:52
5.0 / 5
222
تگهای مطلب: ایران , بازیگر , بحران , تاریخی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان کاراموند در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۵
karamond.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاراموند محفوظ است

كاراموند



برند کاراموند لاکچری

با کاراموند، خاص باشید ، تجمل را تجربه کنید. کاراموند: برای خاص پسندان