احوالپرسی مهر از موسپیدان هنر ؛

علیرضا خمسه نفرینم کرد!

علیرضا خمسه نفرینم کرد! به گزارش کاراموند، جهانبخش سلطانی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون ضمن تشریح تازه ترین فعالیتهای خود به مرور خاطراتی از سالهای حضور در فیلمها و سریال های خاطره ساز پرداخت.



جهانبخش سلطانی بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با تازه ترین فعالیتهای خود اظهار داشت: قرار بود کار جدید آقای حسن اکلیلی که فصل تازه «آقای گرفتار» است، در اصفهان کلید بخورد که ما بنابراین راهی اصفهان شدیم اما به دلایلی کار متوقف گردید. همه قرارداد را هم بسته بودیم اما به دلایلی ناگهان اعلام نمودند که کار احتیاج به بازنویسی بیشتر دارد و کار متوقف گردید. من هم که بیشتر از ۴۰ سال است در تهران ساکنم، از اصفهان به خانه برگشتم!
وی در پاسخ به این که آیا بیشتر به حضور در پروژه های تلویزیونی تمایل دارد، توضیح داد: تمایل اصلی ما که کار در سینماست و بیشتر هم ترجیح می دهم در کارهای سینمایی حضور داشته باشم، اما وقتی کاری در سینما نباشد دیگر تفاوتی ندارد که با چه پیشنهادی سرکار بروم. بیشتر به علت گذران امور در این دوران سخت، در پروژه ها حضور داریم. احتمالا برای اغلب بازیگران هم حضور در سینما در اولویت باشد چون که فیلمهای سینمایی در جشنواره ها دیده می شوند و به واسطه نقد و بررسی ماندگاری بیشتری هم پیدا می کنند. بازیگران نقش اصلی فیلمهای سینمایی معمولا بیشتر در معرض نقد و پرسش قرار می گیرند و بنابراین بیشتر احساس می کنند که حضور مؤثری در صحنه دارند.
سلطانی در عین حال با تأیید مخاطبان بیشتر سریال های تلویزیونی نسبت به فیلمهای سینمایی اظهار داشت: اساسا مخاطبان تلویزیون هم حرمت و احترام دارند اما برای بازیگری که در انتظار پیشنهاد جدید است، حضور در یک پروژه سینمایی و همکاری با کارگردانان بزرگ جذابیت بیشتری دارد. جشنواره های فجر هر سال از حضور مخاطبانی سرشار می شود که علاقه دارند فیلمهای جدید بازیگران را ببینند و از زوایای مختلف کار آنها را نقد کنند.
هیچ گاه از ورود به بازیگری پشیمان نمی شوم
این بازیگر باسابقه در رابطه با این که آیا هیچ وقت از ورود به عرصه بازیگری پشیمان شده است یا خیر هم اظهار داشت: حقیقت اینست که ما از روی دانش و آگاهی ورود به این عرصه را برگزیده ایم و اصلاً مساله پشیمانی برای مان موضوعیت ندارد. اگر بازیگر نمی شدیم سراغ چه کار دیگری می رفتیم؟ آهنگری؟ بالاخره کار هنری هم اوج و فرود دارد و میزان فعالیت و پیشنهاد کاری، به پارامترهایی مثل سن و سال ما هم بستگی دارد. مهم می باشد که آیا فیلمسازان در بستر روایت دراماتیک خودشان آیا نقشی متناسب با سن و سال ما دارند که بتوانیم در آن مانا و ماندگار شویم؟ اساسا اگر به عقب بازگردم بازهم همین حرفه را انتخاب می کنم.
شاید بتوانم با این شعر حس و حالم به این حرفه را بیان کنم که «یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب. کز هر زبان که می شنوم نامکرر است» زمانی هم که بخواهیم اعتراضی به شرایط نماییم، می گوئیم: «به کام اهل هنر روزگار باید و نیست، به طبع بی هنران آسمان نباید و هست!» دیگر چه میتوان گفت؟
سلطانی اظهار داشت: من امروز روی این حرفه مسلط هستم و نسبت به ابعاد مختلف آن اشراف دارم. شاید بتوانم با این شعر حس و حالم به این حرفه را بیان کنم که «یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب. کز هر زبان که می شنوم نامکرر است» زمانی هم که بخواهیم اعتراضی به شرایط نماییم، می گوئیم: «به کام اهل هنر روزگار باید و نیست، به طبع بی هنران آسمان نباید و هست!» دیگر چه میتوان گفت؟
این بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون در رابطه با ماندگارترین تصویری که مردم از نقش آفرینی های وی به یاد دارند، اظهار داشت: اغلب کارهایی که من در آنها نقش آفرینی کرده ام در بین جامعه مخاطبان جایگاه ویژه ای داشته است. از فیلمهای در رابطه با هشت سال دفاع مقدس می توانم به «افق» مرحوم ملاقلی پور اشاره کنم تا «حماسه مجنون» و «شب دهم» ساخته جمال شورجه. در آن سال ها حدود ۴ سال در آبادان و اهواز مشغول کار در فیلمهای دفاع مقدسی بودیم و در منطقه دارخوین شب ها در چادر شهید خرازی می خوابیدیم. آن سال ها با عشق و علاقه در فیلمهای دفاع مقدسی بازی می کردیم و مردم هم خیلی دوست داشتند.
وی اضافه کرد: در قاب تلویزیون هم تجربه همکاری با مرحوم پوراحمد در مجموعه های «قصه های مجید» و «سرنخ» را داشتم. فیلم سینمایی «شرم» هم در چارچوب همین همکاری شکل گرفت که بابت حضور در آن در جشنواره فیلم فجر و در رقابت با اکبر عبدی و فرامرز قریبیان، سیمرغ بهترین بازیگری نقش مکمل مرد را دریافت کردم. بسیاری از مردم بعد از سال ها هنوز بنده را با «قصه های مجید» و «سرنخ» به یاد می اورند. زمانی برای ساخت «سرنخ ۲» راهی اصفهان هم شدیم اما آن پروژه هم به سر انجام نرسید.
مردم تعجب می کنند که اینقدر موهایم سفید شده است!
سلطانی اظهار داشت: بسیاری از مردم من را با نقش های دفاع مقدسی هم می شناسند، بخصوص که اخیرا فیلم «افق» در چند نوبت از تلویزیون بازپخش شده است و برخی مردم ابراز تعجب می کنند که من در آن فیلم حضور داشته ام! فیلمی که نشان دهنده قدرت نیروهای ما در جنگ بود و برای ساخت آن چیزی در حدود ۸ ماه زیر آب بودیم! داستان فیلم هم سرشار از عشق و حماسه بود. پس از این سال ها مردم تعجب می کنند که اینقدر موهای ما سفید شده است. مردم قهرمانی را که دوست دارند، می خواهند برای همیشه همان شکلی باقی بماند و هیچ تغییری نکند.
وی در رابطه با واکنش های خاص مردم در کوچه و خیابان نسبت به خود هم اظهار داشت: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، مردم نسبت به ما لطف دارند. اساساً هنرمند واقعی همیشه ماناست و هیچ وقت نمی میرد، چرا؟ چون هنرمند همواره در روح و جان یک جامعه حضور دارد. جامعه سرشار از خاطرات هنرمندان است و چون مردم این خاطرات را به یاد دارند و با آثارشان زندگی می کنند، می توانیم بگوییم یک هنرمند واقعی هیچگاه چشم از جهان نمی بندد. جهانبخش سلطانی در نمایی از «یوسف پیامبر»
این بازیگر باسابقه افزود: بعضی از مردم گاهی بابت نقش ناظم که در «قصه های مجید» بازی کرده بودم، از من گلایه می کنند که چرا با جوانی که سر پرشوری به منظور زندگی داشت، این گونه رفتار می کردی و آزارش می دادی! من هم در جواب می گفتم در یکی از قسمت ها که از بچه ها خواستم در رابطه با مفیدترین شغل بنویسند و انتظارم از مجید این بود که در رابطه با ما ناظم ها بنویسد، او در رابطه با شغل «مرده شور» نوشت! من چه رفتاری باید می داشتم؟ (می خندد)
سلطانی در رابطه با ارتباط با مجید باقربیگی بازیگر نقش «مجید» هم اظهار داشت: من ارتباطی با او نداشتم اما پس از آن سریال هم کسی سراغش نرفت و این اصلاً شوخی نیست که یک نوجوان در اوج شهرت رها شود. مجید هم در آن سریال خیلی درخشید. همان سال ها من خودم سراغش رفتم. تله فیلمی را نوشتم و با تهیه کنندگی و کارگردانی خودم هم ساختم و نقش یک آنرا به مجید سپردم تا در کنار خودم بازیگری را بار دیگر تجربه کند. آن سال ها تلویزیون اصفهان هم در این حوزه مساعدت کرد.
از حافظه پوراحمد تعجب می کردم
بازیگر فیلم «قصه های مجید» با ذکر یاد کیومرث پوراحمد اظهار داشت: مرگ حق است و هر چه خدا بخواهد، همان می شود. ما همه ابزار و وسیله ایم و کاش در زندگی مان بتوانیم ابزار خیر شویم. ما خیلی با هم دوست بودیم و منزل شان فقط ۱۰ دقیقه تا منزل ما فاصله داشت. معمولا پیش او می رفتم و سناریو و کتاب می خواندیم. حتی خاطراتی را از زمان انتخاب من به یاد داشت که من به یاد نداشتم. روزی عکسی به من نشان داد و گفت این عکس را به یاد داری؟ گفتم نه. گفت این در ارتباط با همان زمانی است که من از نجف آباد به اصفهان می آمدم و تو مدام اصرار می کردی که نقشی به تو بدهم! تعجب کردم که اینقدر دقیق آن خاطره ها را به یاد داشت. جهانبخش سلطانی و زنده یاد پوراحمد در پشت صحنه فیلم «شرم»
این بازیگر در پاسخ به این که آیا نقشی هست که هنوز علاقه مند باشد که به او پیشنهاد شود، اظهار داشت: من در کارنامه ام نقش های متنوعی را بازی کرده ام. خدا را شکر که بستر آماده بود و توانستم از نقش های تاریخی تا نقش های دفاع مقدسی، اجتماعی و حتی کمدی در کارنامه ام داشته باشم. یادم هست فیلم «مهریه بی بی» که در آن مقابل آقای خمسه بازی می کردم، در گیشه قیامت کرد.
سلطانی در انتها با ذکر خاطره ای از حضور در فیلم کمدی «مهریه بی بی» اظهار داشت: من در آن سال ها قهرمان فیلمهای دفاع مقدسی بودم. اکبر عبدی قرار بود در کنار خمسه در این فیلم بازی کند اما به دلایلی اختلاف پیش آمده بود و عبدی از کار کنار رفته بود. رضا بانکی که پیشتر بعنوان فیلمبردار با من کار کرده بود و می دانست در پشت صحنه اهل شوخی و مزاح هستم، من را به این پروژه معرفی نمود. ابتدا هم کارگردان مخالفت کرده بود که من در نقش کمدی بازی کنم اما وقتی بازی کردیم کار آنقدر در گیشه گرفت که بعدها علیرضا خمسه نفرینم کرد! گفتم چرا؟ گفت از وقتی تو مقابل من نقش کمدی بازی کردی، هیچکس دیگر به من پیشنهاد نقش کمدی نداد!


منبع:

1402/04/03
11:11:02
5.0 / 5
335
تگهای مطلب: بازیگر , تاریخی , جشن , جشنواره
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۹ بعلاوه ۱
karamond.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاراموند محفوظ است

كاراموند



برند کاراموند لاکچری