پنجشنبه های مستند در مهر؛

اشراف اطلاعاتی ایران درشنودمکالمات دشمن

اشراف اطلاعاتی ایران درشنودمکالمات دشمن به گزارش کاراموند، احمد ابراهیمی کارگردان مستند راکال به عرضه توضیحاتی در رابطه با قهرمان اصلی این مستند که بعنوان پدر شنود جنگ ایران و عراق شناخته می شد، پرداخت.



احمد ابراهیمی کارگردان مستند «راکال» همزمان با پخش تلویزیونی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با توفیقات این اثر توضیح داد: این فیلم پیش از این در جشنواره «سینما حقیقت» حضور داشت و در این رویداد بین المللی در بخش بهترین پژوهش نامزد دریافت جایزه شد و در بین آثار حاضر در جشنواره رتبه چهارمین فیلم پرمخاطب را در بین ۱۸۰ فیلم از آن خود کرد. در همان دوره جایزه ویژه دبیر جشنواره در بخش شهید آوینی هم به مستند «راکال» تعلق گرفت. در دو بخش آوینی و آثار نیمه مستند هم این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین اثر بود.
وی در رابطه با مبحث مستند هم اظهار داشت: «راکال» نام برندی انگلیسی است که مختص تجهیزات مخابراتی و نظامی است. کار این شرکت تولید تجهیزات مخابراتی ویژه ارتش های جهان است. زمانی که هنوز هیچ موبایلی وجود نداشت و حداقل در ایران هنوز از تلویزیون های لامپی استفاده می کردیم، دستگاهی توسط دولت انگلیس به عراقی ها به فروش رسید به نام دستگاه رمزکننده بی سیم راکال که در آن از آی سی استفاده شده بود. من این دستگاه را از نزدیک دیده ام؛ از نظر پیشرفته بودن، در زمان خودش واقعاً دستگاهی عجیب و غریب بوده و واقعاً در ایران خوابش را هم نمی دیدیم اما عراقی ها به آن دسترسی داشتند. کار این دستگاه این بود که مکالمه میان دو دستگاه بی سیم را میلیونها بار تقطیع می کرده و قطعات بریده شده را به صورت رندم به دستگاه گیرنده ارسال می کرده تا قطعات را مجدد کنار هم قرار دهد و آنرا پخش کند. این گونه اگر در میانه مسیر، شما مکالمه میان این دو دستگاه را شنود می کردید، متوجه هیچ چیز نمی شدید.
این مستندساز در رابطه با کاراکتر اصلی روایت مستند خود هم افزود: سردار علی اسحاقی اصالتاً اصفهانی بود اما از سه سالگی در بغداد بزرگ شده بود و بنابراین تسلط کاملی به زبان عراقی داشت و می توانست لهجه های مختلف عراقی را صحبت کند. او تا حوالی زمان سربازی در عراق ساکن بود تا مقطعی که صدام ایرانیان را از عراق اخراج می کند و حاج علی به همراه خانواده به اصفهان برمی گردد. در دوران سربازی به صورت اتفاقی به بخش مخابرات می رود و با مسائل در ارتباط با آن آشنا می شود. آنقدر زرنگ بوده که در انتها سربازی به او پیشنهاد می کنند که به ساواک بپیوندد. وقتی با پدرش مشورت می کند، پدرش می گوید نان ساواک خوردن ندارد و بنابراین سراغ کار دیگری می رود و یک موتورسازی در اصفهان راه می اندازد.
شنودی که با بی سیم غنیمتی عراقی ها کلید خورد
وی اضافه کرد: بعدها وی در سالهای جنگ آقای رحیم صفوی که همشهری اش بوده است را پیدا می کند و می گوید من زبان عربی بلدم و فعالیتهای چریکی هم پیش از جنگ در گرگان و کردستان داشته ام. او کار با اسلحه و فعالیتهای اطلاعاتی را بلد بود و به همین واسطه به شهید حسن باقری وصل می شود. آن زمان شهید باقری او را مسئول اطلاعات و عملیات منطقه دارخوین می گذارد و بعدها بعنوان مسئول شنود سپاه انتخاب می شود. او کارش را با یک بی سیم غنیمتی از عراقی ها آغاز می کند. از همان مقطع زمانی، آرام آرام مساله شنود در جنگ توسط علی اسحاقی شروع می شود. او بعنوان پدر شنود در جنگ ایران و عراق، حتی در بین عراقی ها هم چهره ای شناخته شده بود. همان زمان به دنبال زدن او هم بودند. در همان پنج سال اول جنگ واحدی در سپاه شکل می گیرد به نام «جنگال» که مخفف دو کلمه «جنگ الکترونیک» بود. «شنود» یکی از زیرمجموعه های فعالیت این گروه بود. قصه ای که ما در مستند خود روایت می نماییم، بخش هایی از فعالیتهای این گروه را روایت می کند.
محسن رضایی از علی اسحاقی می خواهد که اگر می تواند مکالمات صدم را هم شنود کند که حاج علی می گوید اتفاقاً می توانیم و در یک عملیات پیچیده متوجه می شوند که صدام یک تیم چند لایه اطلاعاتی دارد اما از همین طریق به مرحله ای می رسند که می توانند متوجه شوند صدام در هر زمانی کجا حضور دارد
ابراهیمی در ادامه توضیح داد: یکی از کارهای مهمی که این گروه انجام می دهند شنود مکالمات نزدیک به دو هزار افسر عراقی بود که با اسم و مشخصات آنها را از روی صدا، شناسایی می کنند. در همین فرایند نهایتا به شخص صدام هم می رسند و مکالمات او را هم شنود می کنند. کار به جایی می رسد که محسن رضایی از علی اسحاقی می خواهد که اگر می تواند مکالمات صدام را هم شنود کند که حاج علی می گوید اتفاقاً می توانیم و در یک عملیات پیچیده متوجه می شوند که صدام یک تیم چند لایه اطلاعاتی دارد اما از همین طریق به مرحله ای می رسند که می توانند متوجه شوند صدام در هر زمانی کجا حضور دارد.
این مستندساز ضمن اشاره به دیگر فعالیتهای علی اسحاقی در واحد موشکی سپاه در همراهی با شهید حسن تهرانی مقدم، اضافه کرد: علی اسحاقی مترجم همان گروهی بوده است که از ایران به لیبی می روند تا در مذاکره با قذافی بتوانند موشک تهیه کنند. بعدها هم در گروهی حضور داشتند که برای آموزش از ایران به سوریه می روند. این مسائل هیچ کدام در اسناد درج نشده است و از نظر محرمانه بودن تا همین چند سال پیش هم امکان اشاره به آنها وجود نداشت. بمحض این که این موارد از طبقه بندی محرمانه خارج شد به ما این اجازه را دادند که از آرشیوهای در رابطه با علی اسحاقی استفاده نماییم. در این مستند به وفور از صداهای واقعی در رابطه با مکالمات بی سیم علی اسحاقی بهره برده ایم. بخشی از این صداها که در ارتباط با محسن رضایی و یا شهید حسن باقری است، برای نخستین بار در این مستند شنیده می شود.
موشکی که به سمت محل اقامت صدام شلیک شد
وی افزود: در آن مقطع پس از اینکه محل صدام از راه شنودها شناسایی می شود، این گروه قصد می کنند که با هماهنگی با شهید طهرانی مقدم محل اقامت صدام را با موشک هدف قرار دهند و جنگ را به پایان برسانند. اما از آنجاییکه موشک هایی که از لیبی گرفته بودیم، نقطه زن نبودند و در بهترین حالت با ۵۰۰ متر خطا امکان شلیک داشتند، موشکی که شلیک می شود در ۵۰۰ متری محل اقامت صدام برخورد می کند. تیم حفاظتی صدام متوجه این اقدام ایران می شوند و این اتفاق درست در مقطعی رخ می دهد که جنگ شهرها در ایران و عراق بالا گرفته بود و تقریبا هر روز شاهد حمله موشکی به شهرهایی مانند تهران و دزفول بودیم. همین اتفاق سبب می شود تا چند ماه دیگر موشک های عراقی به سمت ایران شلیک نشود. صدام هم از عراق فرار می کند و مدتی از تکریک فرماندهی جنگ را برعهده می گیرد.
کارگردان مستند «راکال» در بخش دیگر از توضیحات خود ضمن اشاره به تیم همراهان حاج علی اسحاقی اظهار داشت: وی در تیمش از عراقی هایی استفاده می کرد که به جرم شیعه بودن و یا همراهی با ایران، از عراق اخراج شده بودند. برخی از این افراد هم از عراق فرار کرده بودند که یکی از آنها افسر ارتش عراق در نیروی هوایی بود و وقتی به ایران می آید مسئول شنود هواپیماهای عراقی می شود. این ها عراقی هایی بودند که اعتقاد داشتند صدام عین کفر و امام خمینی (ره) برحق است. بعضی از این عراقی ها همچنان هم در قم ساکن هستند و بعضی از آنها حتی شناسنامه هم ندارند. یکی از آنها می گفت من سند خانه ام به نام همسایه ام است چون که هیچ کاری در کشور شما نمی توانیم انجام دهیم، با وجود این که در جنگ شما بسیاری از امثال ما، شهید شدند.
وی در ادامه در رابطه با اسناد صوتی و یا مکتوب مورد استفاده در مستند «راکال»، به حضور افرادی بعنوان «راوی» در کنار فرماندهان ارشد جنگ اشاره نمود که کلیه مکالمات این فرماندهان را ضبط و ثبت می کردند توضیح داد: صداهایی که محمدحسین مهدویان در فیلم «ایستاده در غبار» از آنها بهره گرفت، جزو همین صداهایی بود که راویان ضبط کرده بودند. همه این صداها به صورت ضبط شده موجود و امروز در مرکز اسناد درحال نگهداری است. ما هم از این فایل های صوتی استفاده کردیم.
این مستندساز تاکید کرد: ساخت این مستند نزدیک به چهار سال طول کشید. این سنگین ترین پروژه ای بود که در حوزه فیلمسازی در عمرم انجام داده ام. گروهی از عراقی ها حاضر به همکاری با ما نبودند و می گفتند هنوز هسته های حزب بعث در عراق وجود دارد و اگر تصویر ما در این مستند پخش شود، حتما ما و خانواده مان را اذیت می کنند. بنابراین هم بسیاری از این افراد به صورت ضدنور مقابل دوربین ما قرار گرفتند تا چهره شان معلوم نباشد. ما ابتدا یک فیلم دیگر ساختیم به نام «شنود» که هیچ وقت هم آنرا پخش نکردیم، چون که احساس کردیم آنچه باید، نشده است. همان فیلم تبدیل به پایه و اساس مطالعات ما برای فیلم «راکال» شد. نتیجه نهایی هم خیلی خوب شد. اگر آقای همایونفر بعنوان تهیه کننده همراه و حامی ما نبودند، این فیلم هیچ وقت ساخته نمی شد. ایشان از تهیه کنندگان باسابقه سینما بودند که به ما اعتماد کردند.

1401/07/08
10:06:03
5.0 / 5
307
تگهای مطلب: ایران , برند , تهیه كننده , جایزه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۵
karamond.ir - حقوق مادی و معنوی سایت كاراموند محفوظ است

كاراموند



برند کاراموند لاکچری