نشست عوامل اسفند در مهر-۱؛
مهندسی سلیقه با نوع سانس بندی دوئل را با لحن بچه های آسمان ساختیم!
کاراموند: کارگردان فیلم اسفند با انتقاد از شرایط اکران فیلم های غیرتجاری اظهار داشت که این فیلم در فرم و محتوا نو است و تجربه متفاوتی را برای مخاطبان رقم می زند.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذن زاده-ندا زنگینه؛ «اسفند» فیلمی بیوگرافی از برهه مهمی از زندگی شهید علی هاشمی است که برای نخستین بار در چهل و سومین دوره جشنواره فجر رونمایی گردید و اینروزها روی پرده سینما در حال اکران است. نبرد در نیزارها قسمتی از جنگ ایران و عراق به حساب می آید که در اواخر سال ۱۳۶۲ در نیزارهای هورالعظیم درگرفت. در این نبرد نیروهای مسلح ایران با ابتکاراتی که داشتند به اهدافی که در طرح عملیاتی تعریف شده بود، دست پیدا کردند همچون عملیات خیبر که یکی از عملیات های چندگانه این نبرد بود و به تصرف جزیره استراتژیک مجنون ختم شد. شهید علی هاشمی از فرماندهان جنگ بعنوان طراح اصلی عملیات خیبر و عملیات بدر شناخته می شود.
«اسفند» به طرز عجیبی برخلاف تولیدات دفاع مقدسی چند سال گذشته سینمای ایران در ساختار لحن خودرا به فیلمهای دهه ۶۰ نزدیک و از جلوه های ویژه کامپیوتری و صحنه های انبوه حضور تانک و درگیری های مسلحانه پرهیز کرده است. این فیلم اهتمام دارد با روایت معمایی به تشکیل سازمان سری قرارگاه نصرت بپردازد.
«اسفند» یک فیلم بومی است و این رویکرد در انتخاب بازیگران بیش از تمامی چیز دیده می شود. رضا مسعودی بعنوان یک چهره جدید در این فیلم نقش علی هاشمی را بازی می کند. بازی او دارای پیچیدگی های خاصی است که بُعدی چندلایه از کاراکتر او را شکل می دهد. در کنار او بازیگران غیرچهره و اغلب عرب زبانی در این فیلم حضور دارند و کمک شایانی به تکمیل شخصیت پردازی در فیلم کرده اند. مهدی زمین پرداز، سعید آل بوعبادی، خیام وقارکاشانی، محمدرضا عقدائی یزدی، یاسین مسعودی، محمد عسگری، جلال باوی، طاهر نیک آزاد، مهدی فتحی و نیما جمالی دیگر بازیگران فیلم «اسفند» هستند.
دانش اقباشاوی کارگردان «اسفند» خودش اهل جنوب است و کار خودرا با ساخت فیلمهای کوتاه شروع کرده است در ادامه روند کاری خود دستیاری در گروه تصویربرداری علی لقمانی تا گروه کارگردانی احمدرضا درویش در فیلم «دوئل» و دستیاری در کنار کارگردانانی چون ابراهیم حاتمی کیا، رسول صدر عاملی و عبدالرضا کاهانی را پیش گرفته است. او کارگردانی آثاری همچون «دختر الهام»، «تاج محل» و اپیزود دوم «هیهات» را برعهده داشته است.
به بهانه اکران عمومی فیلم «اسفند» نشستی با حضور دانش اقباشاوی کارگردان، مهاجر توحیدپرست تهیه کننده، رضا مسعودی و خیام وقارکاشانی بازیگر در خبرگزاری مهر برگزار گردید. عوامل این فیلم ضمن انتقاد از شرایط اکران فیلمهای غیرتجاری مانند «اسفند» که بدون حضور چهره های مطرح سینمایی روی پرده می روند، این نوع سانس بندی فیلم ها را مهندسی سلیقه مخاطب دانستند. در ادامه کارگردان درباره ی انتخاب لحن رئالیستی «اسفند» توضیح داد و اظهار داشت که دوست داشته است فیلمی سرگرم کننده را با سبک نئورئالیستی ارائه نماید. در بخشی بعدی این نشست خیام وقارکاشانی درباره ی بازی در نقش محسن رضایی صحبت کرد.
بخش اول گفتگوی مهر با عوامل «اسفند» را در ادامه می خوانید:
*فیلم «اسفند» در فاصله زمانی کمی نسبت به جشنواره فیلم فجر به اکران رسید و خوب است که گفتگو را از همین بحث شروع نماییم. در روزهایی که سینما فروش نسبتاً کمی دارد، شرایط اکران این فیلم چگونه است؟
اقباشاوی:
«اسفند» برای من یک فیلم بطورکامل شخصی است. بسیار خوشحالم که این نوع سینمای هنری و واقع گرا، بدون استفاده از المان های کلیشه ای مانند حضور سوپراستارها یا ژانر کمدی و فیلمهای براق، که متاسفانه امروزه گیشه سینماهای ما را در اختیار گرفته اند، توانسته به اکران برسد. در چنین فضایی، اکران فیلمی مانند «اسفند» واقعا باارزش است.
توحیدپرست:
ما خوشحالیم که «اسفند» در فاصله کمی بعد از جشنواره فیلم فجر به اکران رسید، درحالی که خیلی از فیلم ها حتی از سال قبل در نوبت اکران هستند. اما مشکل اصلی ما نبود عدالت در توزیع فرصت های اکران برای این نوع فیلم هاست. ما در این فیلم از بازیگران کلیشه ای استفاده نکردیم و بازیگران جدیدی مانند رضا مسعودی را به سینما معرفی کرده ایم. «اسفند» می تواند الگویی برای سینمای ما باشد. اگر تمام اصناف سینمایی از چنین آثاری حمایت کنند، بطور قطع نتیجه بهتری خواهیم دید. متاسفانه در وضعیت فعلی حتی از فیلمهای اجتماعی هم استقبال چندانی نمی شود و فیلمهای کودک و نوجوان هم بدون تبلیغات گسترده تلویزیونی با استقبال روبه رو نمی شوند. از طرفی، زمان اکران «اسفند» چندان مناسب نبود، چونکه مصادف با فصل امتحانات شد و در عمل امکان اکران دانشجویی را از دست دادیم.
به خاطر سینمای vip ما کل سینمای ایران را نابود می نماییم. امروزه حتی فیلمهای اجتماعی با حضور ستاره ها نیز دیگر فروش سابق را ندارند و فروش کم آثاری مانند «بی سروصدا» یا «بازی را بکش» زنگ خطری هستند که باید جدی گرفته شود
* «اسفند» از آن دست فیلم هایی است که نیاز به فرصت دارد تا مخاطبان واقعی خودرا پیدا کند.
توحیدپرست:
درست است و این نوع آثار به الگوی اکران متفاوتی نیاز دارند و فیلم هایی مانند «اسفند» باید فرصت کافی و سالن های مناسب داشته باشند تا به تدریج دیده شوند. متاسفانه سینمای ایران امروزه به ۲ بخش تقسیم شده است؛ یک بخش که شامل فیلمهای دفاع مقدس، کودک و نوجوان و اجتماعی می شود و بخش دیگر که به سینمای VIP اختصاص دارد و عمدتا در اختیار فیلمهای کمدی است. به خاطر این سینمای vip ما کل سینمای ایران را نابود می نماییم، امروزه حتی فیلمهای اجتماعی با حضور ستاره ها نیز دیگر فروش سابق را ندارند و فروش کم آثاری مانند «بی سروصدا» یا «بازی را بکش» زنگ خطری هستند که باید جدی گرفته شود. در بازدید از سالن های اکران «اسفند»، حدود ۸۰ درصد مخاطبان بعد از تماشای فیلم با رضایت سالن را ترک می کنند. این نشان داده است اگر به چنین آثاری فرصت داده شود، بطور قطع مخاطبان خودرا پیدا خواهند کرد.
اقباشاوی:
نکته مهم دیگری که باید به صحبت های آقای توحیدپرست اضافه کنم، مسئله حیاتی سانس بندی است. سانس بندی می تواند یک فیلم را بطورکامل نابود کند یا برعکس، به یک فیلم پرفروش تبدیل کند. بطور مثال فرض کنید به سوپرمارکت محل مراجعه و همیشه یک آبمیوه خاص را درخواست کنید، اما فروشنده بگوید موجود ندارد. بعد از چند بار تکرار این اتفاق، ناچار می شوید نوشیدنی دیگری را انتخاب کنید. این دقیقاً همان اتفاقی است که در سینماها رخ می دهد. وقتی مخاطب چندین بار با نبود وجود سانس مناسب برای فیلمی مانند «اسفند» مواجه شود، به مرور شرطی شده و باور می کند که سانس های خوب و ساعتهای مناسب فقط مخصوص فیلمهای خاص، تجاری و براق است. متاسفانه به فیلمهای غیرتجاری به طور معمول بدترین سانس ها اختصاص داده می شود. برای مثال، امروز در اهواز برای فیلم «اسفند» سانسی در ساعت ۱۶ درنظر گرفته شده بود!
توحیدپرست:
اگر کسی که در تهران تصمیم می گیرد یکبار به خوزستان رفته بود، متوجه می شد که این شهر در ظهر در عمل تعطیل است!
اقباشاوی:
من این مسئله را نه از روی ناآگاهی، بلکه بطورکامل مهندسی و برنامه ریزی شده می دانم. «اسفند» فیلمی است که مخصوص پرده سینما ساخته شده است و هم از نظر تصویربرداری حرفه ای، تنوع داستانی و جغرافیایی برای مخاطب جذاب است و هم حضور بازیگران تازه ای که کلیشه های تکراری را کنار گذاشته اند. این فیلم یک تجربه سینمایی نو و متفاوت می باشد البته دوستان تهیه و تولید تلاش و ریسک کردند تا ما بتوانیم در لوکیشن های اصیل با بازیگران اصیل و بامهارت کار نماییم. دفاع من از فیلم «اسفند» این است که یک فیلم نو در داستان گویی و فرم است. در این خصوص ضمن خوشی برای اکران عمومی این فیلم آرزو داریم و در تلاش هستیم که زمان اکرانمان را بیشتر و سانس هایمان را بهتر نماییم. این شرط عدالت و اخلاق نیست که فیلم ها را در اکران خفه کنند. «اسفند» فیلم سرپایی است که داستانش را تعریف می کند اما من ثابت می کنم که حتی اگر به فیلمی که این خاصیت ها را ندارد، مدام سانس خوب بدهند بطور قطع می فروشد چون به صورتی مخاطب مجبور است بلیت این فیلم را بخرد. مهندسی فروش یعنی همین.
توحیدپرست:
بدون تعارف اگر بخواهیم صحبت نماییم، مسئولان ما با صف اکران فیلم ها مواجهند و فقط می خواهند که فیلم ها را به اکران برسانند، اما شرایط اکران را برای فیلم ها فراهم نمی کنند. این وضعیت مانند مسابقه دوومیدانی است که یک نفر با اسب مسابقه می دهد و یک نفر پای پیاده! ما باید بگوییم که بطورمثال ظرفیت اکران سینمای ایران ۱۰ فیلم در سال است، اما برای این ۱۰ فیلم، شرایط خوبی فراهم می نماییم.
این تفکر خوشبینانه است که فکر نماییم دوستان به علت حجم بالای فیلمهای پشت اکران، مجبورند این گونه فیلم ها را اکران کنند. من ادعا می کنم که این افراد با نوع سانس بندی که دارند، سلیقه مخاطب را مهندسی می کنند
اقباشاوی:
این تفکر خوشبینانه است که فکر نماییم دوستان به علت حجم بالای فیلمهای پشت اکران، مجبورند این گونه فیلم ها را اکران کنند. من ادعا می کنم که این افراد با نوع سانس بندی که دارند، سلیقه مخاطب را مهندسی می کنند.
توحیدپرست:
این بهانه است که بگویند ما به فلان فیلم سانس دادیم. اما وقتی ساعت سانس ها را نگاه می کنید، اغلب ساعت ۲ و ۴ ظهر هستند. طبق نظام نامه اکران، در ۲ هفته اول پردیس هایی که ۷ سالن سینما دارند، باید ۳ سانس چرخشی و متناوب به فیلم ها بدهند.
اقباشاوی:
من عضو شورای پروانه ساخت هم هستم و می دانم که منظور، ۳ سانس بعد از ساعت ۱۷ است. سینما آزادی حدودا این کار را برای فیلم ما انجام داد، اما باقی پردیس های سینمایی این کار را نکردند.
توحیدپرست:
البته دفاتر پخش هم در حوزه ناعادلانه بودن سانس ها موثر هستند، برای اینکه بسیاری از این شرکتها خودشان سینما دارند. من برای آقای فریدزاده یک پیشنهاد دارم؛ همان گونه که در فصل گرما ساعت کاری مدارس و ادارات را یک ساعت عقب کشیدند، این اتفاق باید برای سینما هم رخ دهد. در فصل گرما، سانس ساعت ۱۱ و ۱۵ معنایی ندارد. درنتیجه در فصول گرم، ساعت کار سینماها از ۴ بعدازظهر تا ۴ بامداد باشد؛ اتفاقی که در طرح «افطار تا سحر» ماه رمضان هم افتاد و ما نتیجه خوبی از آن دیدیم.
اقباشاوی:
در انتها این بحث می خواهم بگویم که گروه صاحبان و خالقان «اسفند» از مردم می خواهند که این فیلم را در سینماها ببینند. مطمئنم مردم پشیمان نمی شوند و ماهم شرمنده مخاطبان نمی شویم.
* «اسفند» در اکران عمومی نسبت به نسخه جشنواره فیلم فجر کوتاه تر شده است؟
اقباشاوی:
بله، ۱۰ دقیقه از فیلم کوتاه و برای مخاطبان سرگرم کننده تر هم شده است.
*سابقه شما از دستیاری کارگردانی آغاز می شود و شیوه روایت رئالیستی و نئورئالیستی در همان فیلمهای اول شما نیز وجود داشت. حال فیلمسازان جوانی که می خواهند فیلم بسازند، مخصوصاً با حمایت ارگانی مانند اوج، به این فکر می کنند که فیلمشان چگونه بفروشد. قصه ای که انتخاب کردید قابلیت هیجان و داستان های جاسوسی و معمایی بسیاری داشت اما چطور شد شما از همان اول این فرم روایت را انتخاب کردید؟
اقباشاوی:
لحن رئالیستی در فیلمهای کوتاه من هم بوده است و در اپیزود دوم «هیهات»، «دختر الهام»، «زاپاتا» و … نیز وجود داشته است. من فیلمسازی هستم که هم رئالیستی کار می کنم و هم طرفدار سینمای قصه گو و سرگرم کننده هستم. قسمتی از این رویکرد را بوسیله تحصیل، تماشای زیاد فیلم و مطالعه آموخته ام. بطورمثال اسکورسیزی که محصول سینمای آمریکاست و از مکتب نیویورک آمده است، اما به علت اصالت ایتالیایی و علاقه اش به نئورئالیسم ایتالیا، این ۲ مکتب را با هم ترکیب کرده است. یعنی قصه ای جذاب و سرگرم کننده را با سبک نئورئالیستی ارائه می کند. من هم از زمان نوجوانی و با ساخت فیلمهای کوتاه اهتمام کرده ام این لحن را کشف و تمرین کنم. «اسفند» یک فیلم تاریخی است و تاریخ، خصوصاً تاریخ معاصر که خیلی از شاهدانش هنوز زنده اند، مدعیان زیادی دارد. دوستان، فرماندهان، نیروها و خانواده علی هاشمی از تاریخ معاصر اطلاع دارند و بمحض این که در فیلم کمی از عنصر رئالیسم فاصله بگیریم، فیلم تصنعی می شود. من از احسان محمدحسنی (رئیس سابق سازمان اوج) تشکر می کنم چون از همان ابتدای نگارش فیلم نامه به ایشان گفتم که دنبال ساخت یک فیلم ماندگار هستیم یا فیلمی که سریعاً تولید شود؟ ایشان با شجاعت گفتند که دنبال ساخت فیلم ماندگار هستیم. بعد از آن گفتم اجازه دهید با تحقیقات گسترده، فیلمی بزرگ بسازیم که از نظر بصری شبیه «اینک آخرالزمان» کاپولا باشد و در محتوا به «روزی روزگاری» امرالله احمدجو نزدیک شود. ایشان هم بطورکامل از ما حمایت کردند و دست ما را باز گذاشتند. «اسفند» به لحاظ پروداکشنی که دارد، فیلم گران قیمتی نیست و این حمایت موجب شد بتوانیم ترکیب فیلمی بزرگ با لحن رئالیستی را تجربه نماییم. مثل این است که فیلم «دوئل» را با لحن «بچه های آسمان» بسازید! من به ۹۰ درصد اهداف از پیش تعیین شده رسیده ام و معتقدم «اسفند» فیلم ماندگاری خواهد شد.
*فیلم های دفاع مقدس در سالیان اخیر بیشتر به سوی فضای اکشن رفته اند به این نیت که می خواهند نسل جوان را با فیلم همراه کنند. شما برای ارائه این لحن این ریسک را پذیرفتید که امکان دارد مخاطب با این فرم و لحن ارتباط برقرار نکند؟
اقباشاوی:
من از ابتدا باور نداشتم که مخاطب با این فیلم ارتباط برقرار نکند. خیلی از فیلم ها فقط اکشن هستند، اما «اسفند» یک اثر معمایی-جاسوسی با روایتی است که هم در ادبیات و هم در سینما آزمون خودرا پس داده است. این نوع فیلم ها ذاتاً پیچیده اند و به درک عمیق تری نیاز دارند. همان گونه که هیچکاک تأکید داشت، تنها داستان هایی مخاطب را جذب می کنند که عنصر تعلیق داشته باشند. من بازهم معتقدم «اسفند» از نخستین تا آخرین دقیقه پر از تعلیق است. این اثر یک فیلم جنگی است که در آن حتی یک تیر هم شلیک نمی شود و در عوض، مخاطب مدام شاهد حل شدن یک پازل است.
*شاید اگر در تبلیغات هم بیشتر روی جنبه معمایی-جاسوسی بودن فیلم تأکید می کردید، مخاطبان بیشتر با این اثر ارتباط برقرار می کردند.
اقباشاوی:
علی هاشمی هم در این فیلم می گوید که «نه شهید بدهید، نه کسی را بکشید. نه اسیر شوید، نه اسیر بگیرید. مثل نسیم بروید و بیایید؛ نه دیده شوید، نه شنیده شوید.» این فلسفه همان سازمان مردمی-جاسوسی است که «اسفند» به آن می پردازد.
*یکی از نقاط قوت «اسفند» انتخاب بازیگران بود. آقای مسعودی شما سال ها تجربه دستیار کارگردانی و حضور در پشت صحنه فیلم ها را داشته اید. حضور بعنوان بازیگر نقش اصلی یک فیلم را چگونه تجربه کردید؟
رضا مسعودی:
به واسطه دستیار کارگردانی با بازیگران زیادی کار کرده ام. ایفای نقش علی هاشمی کار سختی بود برای اینکه نقش مابه ازای خارجی داشت و ایفای نقش چنین شخصیت هایی خیلی سخت است. به واسطه کار با آقای کیانوش عیاری حدودا بسیاری از استرس های من رفع شد برای اینکه خیلی جاها شیوه کار کردن و بازی گرفتن ایشان را دیده بودم و ناخودآگاه این کار را یاد گرفته ام. نقش شهید علی هاشمی در ابتدا برایم سخت بود اما شیوه دانش اقباشاوی این بود که دورخوانی زیادی داشتیم و در تحقیقات من هم کنار ایشان بودم. آقای اقباشاوی خیلی درباره ی علی هاشمی مطالعه کرده بودند و این اتفاق من را هم به شخصیت نزدیک کرد.
*گریم هم خیلی در ارتباط مخاطب با این شخصیت و بازی شما تاثیر داشت.
اقباشاوی:
به نظر من قبل از گریم، بهره هوشی در این نقش تاثیر داشت. رضا مسعودی بسیار آدم باهوشی است مانند خود شهید علی هاشمی. من وقتی درباره ی شهید تحقیقات انجام می دادم با خودم گفتم که من این آدم را می شناسم و او، خود رضا مسعودی است. او آدم بسیار باهوشی است و اصلاً این خاصیت را بروز نمی دهد.
*ایفای نقش شخصیتی مانند محسن رضایی نیز خیلی سخت است برای اینکه این فرد عقبه ای در ذهن مخاطب دارد. انتخاب خیام وقارکاشانی برای بازی در نقش محسن رضایی چگونه بود؟
اقباشاوی:
روزی از جان فورد پرسیدند فیلم ها چگونه خوب می شوند؟ پاسخ داد: «با رفاقت». این جمله بطورکامل در مورد «اسفند» مصداق داشت. خیام از همان روزهای اول پیش تولید به من اظهار داشت که می خواهد در این فیلم باشد. در ابتدا نقش کوتاه بهنام شهبازی را به او پیشنهاد دادم و تست گریم از او گرفتیم. اما من قاطعانه گفته بودم اگر بازیگر مناسبی برای نقش های محسن رضایی و سردار احمد غلامپور پیدا نکنیم، اصلاً فیلم را نمی سازیم. حتی قبل از آن تأکید کرده بودم بدون بازیگر ایده آل برای نقش علی هاشمی، نوشتن فیلم نامه را شروع نمی نماییم. خیام خیلی بهمراه گروه تلاش می کرد که بازیگر نقش محسن رضایی را پیدا نماییم. تا این که روزی، وقتی همه از دفتر رفته بودند ناگهان به چهره خیام نگاه کردم و دریافتم که شباهت قابل توجهی به محسن رضایی دارد. در همان لحظه به گریمور گفتم که هرطور شده او را شبیه محسن رضایی کن.
ایفای نقش محسن رضایی مانند راه رفتن روی لبه تیغ است، یک قدم اشتباه ممکن بود که این شخصیت به کلیشه یا حتی کاریکاتور تبدیل گردد، طوری که مخاطبان در سالن سینما به آن بخندند
*از ابتدا برای این نقش دنبال یک بازیگر حرفه ای بودید یا می خواستید یک چهره غیرآشنا پیدا کنید؟
اقباشاوی:
در فیلم «اسفند» برای نخستین بار قرار بود محسن رضایی فقط شمایل نباشد درنتیجه یک بازیگر حرفه ای می خواستیم تا اقتدار و هوش محسن رضایی را در زمان جنگ به خوبی ارائه نماید.
خیام وقارکاشانی:
به دانش اقباشاوی ارادت ویژه ای دارم و فقط می خواستم قسمتی از این پروژه باشم. اما باید اعتراف کنم این نقش چالش برانگیز بود. از همان روز اول فیلمبرداری، حال و هوای عجیبی در صحنه حاکم بود برای اینکه ایفای نقش این شخصیت مانند راه رفتن روی لبه تیغ است، یک قدم اشتباه ممکن بود که این شخصیت به کلیشه یا حتی کاریکاتور تبدیل گردد، طوری که مخاطبان بجای همراهی، در سالن سینما به آن بخندند. هر جزییاتی از گریم تا بازی باید دقیق و حساب شده می بود تا مبادا اغراق آمیز به نظر برسد. پذیرش این نقش، ریسک بزرگی بود. ما ۷-۸ جلسه تست گریم داشتیم. من معتقدم که خلق این کاراکتر ۳ وجه داشت؛ وجه اصلی آن برعهده دانش اقباشاوی بود برای اینکه خیلی با بازیگران درباره ی جوانب مختلف شخصیت گفتگو می کند، بخش عمده این نقش برعهده گریم و طراحی لباس بود و بخش کمی هم من اهتمام کردم که در بازی این نقش غلو نکنم. دانش اقباشاوی به من گفته بود که نقش یک فرمانده عالی جنگ را بازی کن نه یک شخصیت زنده به نام محسن رضایی را.
اقباشاوی:
خیام همانطور که سیدنی لومت گفته بود یک بازیگر «بامعرفت» است یعنی بازیگری که از درون بازی می کند. خیام بسیار بازیگر صبوری است و متاسفانه ما از این دست آدم ها در سینما بسیار کم داریم. به نظر من استاد عزت الله انتظامی، آقای مهدی هاشمی و امین حیایی این نوع صبر را در سینما دارند.
ادامه دارد...
منبع: karamond.ir
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان کاراموند در مورد این مطلب